عشق نامرئی p9
ادامه
من و لیندا داشتیم میرفتیم که الکس اومد و دعوامون کرد.......
الکس : ب*ی*ش*ع*و*ر*ا ! وایسین منم بیام دیگه !
کاترینا : تو نمیتونی مثل آدم حرف بزنی ؟
الکس : نچ
کاترینا : به ما چه که تو با دوستای جدیدت داشتی خوش میگذروندی !!! 😒😒😒😒
لیندا : آمممم......میگم......مگه سوفی نگفت که قبل ساعت ۱:۳۰ خونه باشیم😶😶😶😶
کاترینا / الکس : بدبخت شدیم !!!!! 🤐🤐🤐🤐
از زبان لیندا
بعد این جملم دیدم کاترینا و الکس دارن سگ دو میزنن و میگن بدبخت شدیم😶😶😶😶
برگردیم سر کاترینا
بالاخره بعد از یه عالمه دویدن ، رسیدیم خونه .
خاله داشت با تعجب بهمون نگاه میکرد.
دیدم لیندا اونور داره از خنده میمیره.
فهمیدم که همش رو الکی گفته 😡😡😡😡
من و الکس داشتیم میرفتیم سمتش تا حسابش رو برسیم.
که.......
سوفی : ( شونه ی الکس و کاترینا رو گرفت ) بچه ها ! فکر نمی کنید باید برین و دست و صورتتون و بشورین ؟!
کاترینا : حق با خالست.
الکس : بعدا به حسابت میرسم لیندا!.......
رفتیم دستامون و شستیم و غذا خوردیم.
۱ ساعت بعد
بببیییبببب.......بیییییبببب........
_ الو ؟
_ نه . خیلی وقته ناهار خوردم.
_ مهمونی ؟
_ کی ؟
_ فردا !
_ از اونجایی که فردا پنجشنبس نه . مشکلی نیست.
_ اوکیه . خداحافظ.
کاترینا : ( تمام این مدت داشت فضولی میکرد 🤣🤣 ) کی بود ؟ ها ؟ 🤨🤨🤨⁉️⁉️⁉️⁉️
الکس : به تو چه ! 😑😑😑😑
کاترینا : بی ادب.......😢😢😢😢😢
الکس : حالا گریه نکن بابا ! استیو بود . فردا مهمونی داره.
کاترینا : چه ژالب.......
الکس : هع😏😏😏تاحالا مهمونی نرفتی ها ؟
کاترینا : رفتم . فقط لارا هم فردا مهمونی گذاشته.
الکس : 😳😳😳 کی ؟ کجا ؟ 😠😠😠😠
کاترینا : ساعت ۳ بعد از ظهر ، سر قبر من 😒😒😒😒😒
الکس : هه هه . درست مثل آدم حرف بزن ببینم ! 😡😡😡😡
کاترینا : جناب مهندس ! تو خونشون دیگه ! میخواستی کجا بگیره ؟!
الکس : مگه داداش باهاش زندگی نمی کنه ؟!
کاترینا : لارا با داداش زندگی میکنه . نه داداش با اون !
الکس : چه فرقی داره ! بحثو عوض نکنا !
کاترینا : هوووففف........فردا داداش این ساعت سه سرکاره . نیستش.
الکس : خب پس ! خیالم راحت شد !
کاترینا : برو بابا ! 😑😑😑😑
الکس : میدونی شغل داداشش چیه ؟!
کاترینا : من از کجا بدونم ! مگه من فضولم !
الکس : فضول که هستی . فک می کردم دوستشی . نگو برگ چغندر بودی 😁😁😁😁
کاترینا : تو خوبی ! برو معلم اونایی که میخوان فحش یاد بگیرن شو ! اینجوری حداقل به یه دردی میخوری ! ( رفت سمت اتاقش )
الکس : هوی !
کاترینا : تو کلات ! 😁😁😁😁
الکس : باز تو یه چیز جدید یاد گرفتی ؟!
کاترینا : 😝😝😝😝😝..............
تامام ! تامام !
لطفا ! لطفا ! لایک و کامنت کنید !
بای !