رمان منحرفی S2 p5
برو ادامه ی مطلب:)
اها راستی این پارت منحرفی و طولانیه❤
رمز : نداره:^ بپر ادامهههه
( ولی عواقب منحرف بودنش پای خودتونههه)
این پارت رو لطفا حمایت کنید:)
حمایت کنید پارتا بیشتر منحرفی میشن:^
+اومد تو اتاقم ، خشکم زده بود از حرفی که زدم ، دورو برمو نگاه کردم ، پتو رو برداشتم و روی خودم کشیدم و گازش گرفتم تا صدای گریم خفه باشه ، اینکه چجوری گفتم رو هنوز نمیدونستم ... شاید؟ شاید از ترس از دست دادنش همچین کاری کردم؟ الان چه فکری دربارم میکنه؟ نکنه از دستم عصبی شده باشه؟ فکر میکنه دیوونم؟ یا...
+با خودم داشتم حرف میزدم که پتو کنار رفت و صورتشو دیدم.
_حالت خوبه؟
+ من... خ خوبم.. م من فق فقط
+میخواستم حرف بزنم که حواسم پرت شد و فهمیدم منو بغل کرده و ولم نمیکنه
_منم دوست دارم، تو بهترین دختری هستی که تو عمرم دیدم منم همه جوره عاشقتم
+ باورم نمیشد چی داشتم می‌شنیدم.. ادوارد منو دوست داره، از من خوشش اومده و اینو تاحالا نگفته
+م من ... منم دوست دارم
_الان بهتری؟
+آره بهتر شدم
+حالا ترسم بیشتر از قبل شده بود ، الان که میدونم منو دوست داره نمیتونم بکشمش.. آدم مگه عشقشو میکشه؟
_میخوای بریم بیرون؟ یکمی هوا بخوری؟
+ا اره بریم
+حاضر شدیم و رفتیم . +همون پارک رفتیم
_احساس کردم اینجا رو دوست داری ، برای همین اومدیم اینجا اما .. اما الان میخوام یچیزی رو بهت نشون بدم
+چیرو؟
_اول از همه بچرخ و چشماتو ببند.
+باشه
+پشتمو بهش کردم و چشمامو بستم.
_چشماتو بستی؟
+آره بستم.
+بعدش یه چیزی نازک و کمی سردو روی گردنم حس کردم..
+این چیه؟ میشه چشمامو باز کنم؟
_صبر کن
_الان میتونی بچرخی ولی چشماتو باز نکن
+رو به روش چرخیدم و منتظر شدم
_خب الان میتونی چشماتو باز کنی
+چشمامو باز کردم. یه گردنبند طلا ، ظریف، نازک و خوشگل روی گردنم بود. پلاک روش خیلی قشنگ بود ، اسممو با خط خیلی تحریری و خوشگل نوشته شده بود رو دیدم، ذوق کردم و بغلش کردم
+خیلی قشنگه ، دوسش دارم
_واقعا خوشت اومده؟ نمیدونستم چی برات بخرم همین به ذهنم رسید ، چیزی نمیدونستم
+مشکلی نیست. من همینو خیلی دوست دارم
_ خب حالا کار من تموم نشده!
+کارت؟
_اره دنبالم بیا
+باهم رفتیم ، به یه ویلای خوشگل و بزرگ رسیدیم ،
+چ چه قدر بزرگه! این خیلی بزرگه!
_اره میدونم. همش واسه توعه
+م من؟
_اره ، این ویلا برای توعه، میشه گفت اینجا خونته، وسایلتو میتونی بیاری اینجا، این خونه رو خیلی وقته دارم سعی میکنم بخرم ، چند ساله پس انداز کردم و الان خریدمش ، با خودم قرار گزاشتم این خونه رو به بهترین دختری که باهاش بودم بدم، اون دختر تنها خودتی و این خونه هم برای توعه.
+ممنونم خیلی زحمت کشیدی ولی نمیتونم قبول کنم
( خاکککک )
_چرا؟ لطفا قبولش کن خواهش میکنم!
+خب.. اینجا واسه ی من زیادی بزرگه ، شاید.. یکسیو بتونم بیارم تا با خودم باشه؟
_ شوخی میکنی؟
+عمرا. اگه تو نیای منم این خونه رو نمیخوام! تمام
_خب به خاطر تو باشه
+ممنونم
+بعد از اون خونه، رفتیم و تو پارک قدم زدیم ، بستنی گرفتیم و صحبت میکردیم... درمورد زندگیمون باهم حرف میزدیم و..
_امروز بهت خوش گذشت؟
+نه خوش نگذشت.. امروز بهترین روز زندگیم بود!
_خب من میرم از اون مغازه خرید کنم ، زود برمیگردم
+باشه
+کیفمو محکم تو دستم فشار میدادم ... منتظر اینکه پیداش بشه بودم ،
^ خب وقتت تموم شده!
+صداشو پشت سرم شنیدم ، دستپاچه شدم و خوردم زمین
+اخ... تو از کجا اومدی؟
^مهم نیست، مهم غلطیه که تو کردی!
+چی میگی؟
^ تو شوهر داری؟!
+ا اره! دارم مشکلت چیه؟
^ خب قرار ما این نبود!
+از زندگیم برو بیرون!
^ با من میای!
+اگه نیام؟
+میخواستم فرار‌کنم که یچیزیو که محکم به سرم خوردو حس کردم...
^بیدار شدی؟
+توی اتاقی بودم که از هر طرفش صدای ناله هایی وحشتناک می‌شنیدم.
+ولم کن!
^ اممم؟ باشه
+ممنونم
^ هنوزم ساده ای! ولت کنم؟ تازه بهت رسیدم! الانم باید تاوان کارتو بدی! تو شوهر داری اره؟! کی بهت اجازه دهد ازدواج کنی!
+اوه نکنه تو باید اجازه ازدواج به من میدادی! تو قبلا اینجوری نبودی! ولم کننن
^ اول کمکم کن بعدش برو
+چی کار کنم؟
^نیازامو بر طرف کن!
+تو اینجوری نبودی... چه بلایی سرت اوردن؟ اینجوری نبودی
^ آره نبودم ، ولی بیا یذره بهش فکر کنیم ... تو زندگیمو خراب کردی، اذیتم کردی، ازدواج کردی! بازم بگم بهت؟!
+ خواهش میکنم. باهم درستش میکنیم فقط بزار برم. درستش میکنم.
^ هنوزم همون مارین قبلنی، میخوای اشتباهتو بقیه درست کنن.. اما اشتباهتو این بار خودت جبران میکنی!
+ التماست میکنم بزار برم...
^ نه نمیشه! صبر کن الان میام
+ رفت بیرون وقتی برگشت تو هر دستش دوتا شیشه ی بزرگ مشروب بود
+ تو که نمیخوای اینا رو به من بخورونی؟
^ نه میخوام باهم بخوریمش. بیا زود اثر میکنه وقتی گرم بشی دیگه فقط ماله منی!
+ولی من تو ی الانو نمیخام من اون پسر کوچولوی مهربون و پاک رو میخوام:)
^ خب تو اونو خراب کردی. الان به این عادت کن.
^بیا بگیرش. این ماله تو این ماله من.
+من این زهرو نمی‌خورم!
^ پس خودم بهت میدم
+یه شیشرو تو لیوان خالی کرد و همشو خورد .
^ این یکی ماله تو بیا جلو
+از من دورش کن! گمشو اون ور! کمککککک
^ اه داری دختر بدی میشی!
+ فکمو گرفت تو دستش و دهنمو کشید بازش کرد و مشروب رو ریختش تو دهنم
^ دهنتو گرفتم، نمیتونی بیرون بریزیش ، قورتش بده خوشت میاد.
+یا باید قورتش میدادم یا خفه میشدم پس مجبور شدم قورتش بدم...
^ دیدی؟ سخت نبود . الان چه حسی داری؟
+ چشام سیاهی میرفتن ، همه جارو تار میدیدم .. انگار نفس نداشتم ، همه ی اینا کوتاه بود ... بعد از چند دقیقه حس کردم بدنم داره داغ میشه و اگه حرفی میزدم دست خودم نبود ، اه و ناله های الکی میکردم تا اینکه یه صداییو شنیدم. صدای زیپ مانند بود ، اون موجود کثیف شلوارشو باز کرد
+چی کار میکنی؟!
^ خب تو مشروب نخوردی که سوال کنی؟ خوردی تا لذتشو ببری.
+شلوارشو در آورد و سمت دامن من حمله کرد...
+برو اون ور!
^ اشتباه چی بود؟ امم.. نه بابا درست میشه
+دامنم کشید پایین و نگام می کرد.
^ چه قدر خوشگلی!
+دستشو نزدیکم آورد و به لباس زیرم آویزون شد،
^واهای حتما کصت خیلی خوبه
+لباساشو در آورد و بدن ورزشی شو بهم نشون میداد ، دستشو سمتم آورد و لباسامو باز کرد
^نگفته بودی سینه هات انقدر بزرگن! مطمعن باش هم به من خوش میگذره هم به تو
+صورتشو نزدیک آورد و لباشو رو لبام فشار میدادم، چون مست بودم همراهیش کردم . لبامو می‌خورد و گاز های ریز می‌گرفت...
+ بعد از حدود ۲۰ دقیقه شاید بیشتر لباشو برداشت و سمت سینم اومد
+سینه مو تو دهنش کرد و میکشون میزد ، منم از روی مست بودن سرشو به سمت سینم فشار میدادم و ناله میکردم
^وایی مارین چه قدر سینه هات نرمن..
+ سینه هامو بیخیال شد و اومد سراغم ....
+کیرشو سمت کصم آورد و محکم توش فرو کرد ، خیلی داغ شده بودم پس بالا پایین میرفتم و ناله میکردم. لذت و درد رو قاطی کرده بودم البته این به اصطلاح لذت اجباری بود.
+ اه اه ا
^ جلوی دهنتو نگیر. بزار لذتشو ببری، داری لذتو از خودت میگیری.
+تقریبا نیم ساعت داشتم بالا پایین میشدم که خودشو توی کصم خالی کرد...
^ اخیشش، این از لذت من ! بیا نوبت توعه
+ منو برگردوند و کیرشو تو دهنم فرو کرد... منم کیرشو میخوردم..
^ آفرین دختر خوب.. چقدر خوب بلدی و نمیدونستم ادامه بده خیلی خوبه
+ بعد از یه مدت کیرشو از دهنم دراوردم دهنم خشک شده بود و درد میکرد.
^ عه. چی شد؟
+ د دیگه ن ن نمیتونم...
^ مشکلی نداره بیا بخوابیم تا خستگیت درباره
+ روی تخت منو پرت کرد و اومد سمت . پشت منو به خودش کرد و کیرشو کرد تو کصم ، ازون طرف سینه هامو تو دستش گرفته بود و فشار میداد...
+توی همون حالت خوابمون برد...
عاححح خداا پدر و ننه دریا انگشتام در اومدددد:/
این پارت خیلی طولانی شو پس لطفا حمایتش کنید:)
