رمان منحرفی p8
ممنونم برای لایکا ی پارت قبلی :^
#فردا:
+چقدر خوابیدم:^ میرم دوش بگیرم +خواستم بلند بشم که یه چیز سفت و بزرگو زیر پام حس کردم، آره. ادوارد بودش که خوابیده بود.چطوری کمر درد نمیگیره؟🤨 من جاش بودم تا یه ماه بلند نمیشدم://
+فهمیدم که دیشب هوا خیلی سرد بوده و ادوارد کتشو رو خودش انداخته بود و خوابش برده بوده. پس پتومو کشیدم روشو و آروم سرشو بلند کردم تا بالشتمو زیر سرش بزارم.
+اخیش چقدر خسته امممممم برم حموم کنممم
+وقتی تو حموم بود متوجه ی کبودی های لای پام شدم که کار اون دکتر عوضی بوده... یه لحظه یادم اومد و گریم گرفت :( چرا باید به من ۲ بار تجاوز شه؟ این همه دختر! از خودم که اونا دستمالی کردن حالم بهم میخوره!
+اشکامو پاک کردم و خودمو شستم ، اومدم بیرون میخواستم برم تو اتاق که دیدم ادوارد نیستش . +کجا رفت؟ _ با من کار داری؟
+فهمیدم پشت سرم وایستاده و داره ازم سوال می پرسه : _حالت خوبه؟ +آره فقط رفتم دوش بگیرم که تو پشتم ظاهر شدی! _ در این باره من توالت بودم ،میخواستم بیام اتاقت بخوابم که تو اینجا بودی.😐 +ای پسره ی منحرف گمشو اونور! _؟ با منی؟ + نه .. خب تو فقط اینجایی برو بیروننننن _ باشه، من که منحرف نیستم:/ من راه چپی نیستم😐😐😐😐😐😐
+قول میدم میشی:/ _ اونوقت چرا؟ +میری یا ببرمت؟
_ خب منو ببر:///// + دیدی منحرفی! _ نه +پس چی؟
_ هیی میگم لباستو بپوش دیگه!بیحیا!..
+اوه ... اره، تو برو منم میرم. _ باشه +یهههه تو مخ !پشتم چه غلطی میکرد؟ نکنه میخواست بم تجاوز کنههههههههه؟؟؟؟؟؟؟
#بعد از ظهر
_ مارین + چی میخوای؟ _ لباس :/ +خب من چیکار کنم؟ _ بهم لباس بده. +نمیشه _ یعنی لباس پسرونه داری و بهم نمیدی؟
+بتو ربطی نداره! _ مطمعنی؟ +قطعا _ خودت خواستی! +دیدم سریع رفت تو حموم دروشو بست و آب و باز کرد :
_ عه لباسام خیسی شد... حالا مریض میشمم
+ خودت کردی! _ نه +من خرم؟ _ شاید؟ + خیلی بیشوری😑 میرم لباسارو بیارم
+یعنی باید اینا رو بپوشه؟ اما اینا مال اون بودش..
#گذشته...
_ مالینننن +چی میخوالی؟ _ بلا اینجاا +اومدم _ لباسام خوشقلن؟ +خیلییییی _ میخوای مال بابامی رو بلدالی؟ +ولی عمو نالاحت میشه _ نه بلاش بزلگه ! مال تو
_ وقتی بزلگ شدی بپوش باشه؟
+اوهوم بت قول میلم!
#حال
....
پارت بعدی ۸ لایک ۵ کامنت
لطفا شمایی که لایک رو میکنی یه کامنتم بده :/ از شما بزرگوار که کم نمیشه:////